دخترزهرا

  • خانه 

#پیشنهاد_مطالعه

19 اسفند 1402 توسط فاطمه نوراحمدی

_پیشنهاد_مطالعه

تازه به هوش آمده بود،دکترگوشت شکمش رابه پایش پیوندزده بود،یادوقتی افتادکه حالش بدبودوتازه آمده بودوازقضابه علت شدت دردبدوبیراه گفته بودوکولاک کرده بود😔

_آقای دکتر…!ببخشیدمن اون روز…!

_اشکالی نداره پسرم!توحالت خوب نبود.شمابه خاطرماجنگیدیدوزخمی شدید.اصلابهش فکرنکن.هیچ اشکالی نداره….🙃❤

🧍‍♂️🧍🧍‍♀️سروصدای بچه هاحیاط مدرسه راپرکرده بود.زنگ ورزش🏀🏓🎯 بودوبچه هافوتبال بازی می کردند.سوت خمپاره درمیان سروصدای بچه هاشنیده نمی شد.چهارتاخمپاره افتادوسط حیاط.بچه هاافتاده بودندروی زمین؛بالباس ورزشی.مدرسه پرازدادوفریادبود.بازی فوتبال نیمه کاره تمام شده بود……

کتاب درره منزل لیلی نوشته رقیه کریمی،کوچه پس کوچه های شهرمن هنوز صدای زمزمه ی هنگام عبورشان رابه خاطردارد❤💚💛💜🖤

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

دخترزهرا

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس